شما اینجا هستید

اسلایدر » غلامعلی: به من می‌گویند خانم پلمپی !!

مصاحبه:یعقوبعلی حاصلی
به گزارش سرای امید، وقتی پای ریاست اداره ساماندهی مشاغل به میان می‌آید ،به خودی خود از آن بوی سمتی پر از دردسر و استرس به مشام می‌رسد.جروبحث با مغازه‌داران ،جدل با دست‌فروشان  ،بحث با اصناف خاص و…همه این موارد ما را در ذهنمان به جایی می‌رساند تا برای سیاست چنین معاونتی یک مرد اخمو و تنومند در ذهن خودمان خلق کنیم به ویژه آنکه در شرایط کرونا اصطکاک میان معاونت سامان‌دهی مشاغل با کاسب ها بیشتر هم می‌شود ولی شاید برایتان جالب توجه باشد بدانید چنین پست مهمی در شهرداری منطقه ۱۷ توسط یک خانم اداره می‌شود !!

خانم معصومه غلامعلی رئیس اداره ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری منطقه ۱۷ بوده و طی دوران زمامداری خود کارهای بسیار مردانه هم انجام داده است که بد نیست به همین بهانه با ایشان گفت‌وگو کنیم .

  

تعجب دیگران

 اینکه من به عنوان یک خانم رئیس اداره ساماندهی صنایع و مشاغل شهرداری منطقه ۱۷ باشم اصلاً برای خودم عجیبی نیست ولی دیگران واقعاً تعجب می‌کنند و شاید در باورشان نمی‌گنجد  یک خانم بتواند چنین سمتی را با توجه به دردسرهای آن احراز کند .البته با توجه به ۱۳ سال سابقه کار در اداره سامان‌دهی مشاغل ، کاملاً با  جزئیات و حواشی آن آشنا هستم .طی تمام این مدت نیز در منطقه ۱۷ بوده‌ام و به همین خاطر در میان کسبه و اصناف چهره شناخته‌شده‌ای به حساب می‌آیم.خوشبختانه تا به امروز نیز حرمت و احترام من توسط این عزیزان حفظ شده است .

 

 جمع کردن وانتی ها

 این سمت به خودی خود دردسرهای خاصی دارد و کاملاً هم تخصصی است .حالا تصور کنید کرونا نیز آمد و بر دامنه مشکلات افزوده است .همین چند وقت قبل وقتی محدودیت‌ها اعلام شد و گروهی از مغازه‌ها باید تعطیل می‌شدند ،شهرداری منطقه ۱۷ در پهنه جنوب تهران بهترین عملکرد را در این عرصه داشته و از خود من بابت کارایی ریاست اداره ساماندهی شهرداری منطقه ۱۷ در استانداری تجلیل کردند .کار بزرگ دیگری که صورت دادیم، بحث وانتی های خیابان سجاد بود که واقعاً برای مردم دردسر ایجاد کرده بود .حتی از منطقه ۱۸ هم عده‌ای برای فروش بار خود با وانت به این خیابان می‌آمدند .البته وانتی ها و دست‌فروشان به معاونت من مربوط نمی‌شد ولی یک روز گفتم باید بالاخره کاری کرد به همین خاطر با نیروی انتظامی و پلیس راهور هماهنگ کردم و داستان وانتی های این خیابان ظرف یک هفته جمع شد .

 

 بستن قهوه خانه‌ها

 پس از اعلام محدودیت‌های دوهفته‌ای در پایتخت ، یکی از مهم‌ترین اماکنی که باید تعطیل می‌شد، قهوه خانه‌ها بود ولی کاملاً بدیهی است با توجه به فضای موجود در آنها ، کمتر کسی برای رفتن و بستن آنها تمایل نشان می‌داد اما من خودم پیش قدم شدم و جلو رفتم .باورتان نمی‌شود ولی سراغ یکی از بزرگ‌ترین قهوه خانه‌های منطقه ۱۷ رفته و از کرکره نیمه پایین آمده آن به داخل رفتم .همه تجربه کرده بودند که یک زن داخل قهوه‌خانه ایستاده است .گفتم باید تعطیل شود و قاطعانه سر حرف خودم ایستادم .البته بسیار مؤدبانه و محترمانه حرف زدم .سایر نیروهای شهرداری و نیروی انتظامی هم کمک کردند و ۴ قهوه خانه را بستیم .این خبر مثل بمب در منطقه ترکید و باعث شد تا دو قهوه خانه دیگر نیز خودشان ببندند !

 

 باشگاه بدنسازی

 در خلال یکی از همین روزهایی که بحث بستن قهوه خانه‌ها را دنبال می‌کردیم ، متوجه شدم یک باشگاه بدنسازی ویژه آقایان به صورت مخفیانه و برای مشتریان خاص خود مشغول فعالیت است به همین خاطر وارد عمل شدم و برای اعمال قانون خودم رفتم داخل باشگاه ! با پلیس و اماکن هم هماهنگ کردم تا آن باشگاه تعطیل شود چون طبق قانون اجازه فعالیت در دوران محدودیت را نداشت .همان کار باعث شد چند باشگاه دیگر نیز از ترس پلمپ شدند، خودشان تعطیل کنند .

 

 خانم پلمپی !

 می‌توان قانون را رعایت کرده و در عین حال روابط را نیز بر اساس احترام نگه داشت.من در تمام این مدت یک قدم از قانون عقب‌نشینی نکردم و حتی بعضی افراد به من می‌گویند خانوم پلمپی !! ولی اصلاً نسبت به من بی‌احترامی نشده و به هیچ عنوان تا کنون تهدید هم نشده‌ام .وقتی طرح محدودیت دوهفته‌ای برای پایتخت آمد کمتر کسی فکر می‌کرد پاساژها و مغازه‌های منطقه امامزاده حسن ( ع) تعطیل شود ولی اداره ما با کمک شهردار محترم منطقه، سایر همکاران و نیروی انتظامی این کار بزرگ را انجام داد .شاید باورتان نشود ولی خودم به آن منطقه رفتم و شروع به صحبت کردن با مغازه‌داران و کسبه کردم.قاطعانه و البته محترمانه صحبت کردم و این بزرگواران نیز پذیرفتند که بهتر است تعطیل کنند .تعطیل‌شدن مغازه‌ها و پاساژهای منطقه امامزاده حسن مثل بمب در شهرداری صدا کرد .

یادم می‌آید یک بار یکی از اعضای محترم پلیس امنیت که همراه ما به مأموریت می‌یابد، به من پیشنهاد همکاری داد و گفت :شما با این روحیه و اقتدار، بیا و با پلیس همکاری کن ولی من گفتم ترجیح می‌دهم در شهرداری باقی بمانم.

 

 بدون تعارف

 برای اجرای قانون به ویژه اگر پای سلامتی مردم در میان باشد کوچک‌ترین تعارفی با دیگران ندارم. در همین دوران محدودیت حتی به همسر خودم نیز که داخل یک پاساژ البته خارج از محدوده شهرداری منطقه ۱۷ مغازه دارد ، تأکید می‌کردم تحت هر شرایطی باید خودش و سایر مغازه‌داران آن پاساژ قانون را رعایت کنند و  راس ساعت مقرر مغازه‌ها را ببندند وگرنه شهرداری با آنها برخورد می‌کند .

 

 عضویت در تیم شطرنج

 چندی قبل یک بار هنگامی که شهردار شب بودم و سر کار حضور داشتم، زنگ زدند و گفتند یک دوره مسابقات شطرنج سریع برای کارکنان شهرداری به صورت آنلاین برگزار می‌شود .من هم شرکت کردم و برنده‌شدم!پس از آن نوبت به مسابقات استانی رسید که دوم شدم و حالا به همین خاطر یکی از اعضای تیم شطرنج شهرداری تهران در رقابت‌های آنلاین شطرنج بوندس‌لیگا به حساب می‌آید .ما دو روز در هفته راس ساعت ۲۲/۳۰ مسابقه دادیم و حالا به فینال هم رسیده ایم.اتفاقاً یک خاطره بسیار جالب هم از همین مسابقات در ذهنم مانده است .یک بار در محدوده شهرداری ما آتش‌سوزی رخ داد و من چون شهردار شب بودم ،همراه با عوامل آتش‌نشانی در صحنه حاضر شدم .پس از دقایقی وقتی کار کاملاً روی روال قرار گرفت و همکاران آتش‌نشانی در حال مهار آتش بودند ،من علاوه بر نظارت ، شطرنج هم بازی می‌کردم و به بقیه همکاران که عضو تیم بودند، می‌گفتم:شما در جای گرم و نرم خودتان متمرکز شده و شطرنج‌باز می‌کنید ولی من باید یک چشم به آتش باشد و چشم دیگرم به صفحه مسابقه !

 

 کار کردن در جنوب شهر

 شرایط کاری و محل زندگی من به گونه‌ای است که همه روزه حداقل ۸۰ دقیقه را صرف رفت و آمد به شهرداری منطقه ۱۷ می‌کنم ولی واقعاً کارکردن برای مردم جنوب شهر را دوست دارم .اصلاً هم آدم پشت میزنشین نیستم .صبح که به اداره می‌رسم، یک صبحانه می‌خورم و می‌زنم بیرون .در همین ماجرای منطقه امامزاده حسن ( ع) واقعاً در شهرداری برای همه سؤال شده بود که چطور پاساژها و مغازه‌های آن منطقه را بدون درگیری بستم ولی چنین کاری را با کمک سایر عوامل همکاران انجام دادیم و خیلی برایم لذت‌بخش بود وقتی می‌دیدم این کار بزرگ بدون کوچک‌ترین درگیری فیزیکی و حتی لفظی صورت گرفت

 

 جمع کردن موش

 به جرئت می‌توانم بگویم پیرامون بحث مبارزه با حیوانات موذی و موش در منطقه ما اتفاق ویژه‌ای افتاد و این معضل در مقایسه با گذشته تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کرده است .برای مبارزه با موش‌ها در میدان میوه و تره‌بار و پسماند برنامه‌ریزی کردیم و از کارشناسان بسیار زبده و سموم مناسب هم بهره گرفتیم .پس از شناسایی نقاط و گذاشتن طعمه ، حاصل کار آنقدر خوب بود که برای جمع کردن لاشه موش‌های مرده یک خاور آوردیم و آنها را داخل خاور ریختیم و از محل خارج کردیم .حتی گاهی اوقات وقتی شهروندان سالمند منطقه با ما تماس می‌گیرند و از وجود موش در خانه‌های خود ابراز نگرانی می‌کنند ،با وجودی که سرویس دادن به داخل منازل آنها در حیطه وظایف کاری‌مان نیست ، برای کمک به این عزیزان هم وارد عمل می‌شویم و همه آنها را مانند پدر و مادر خود می‌دانیم .

 

 کار تخصصی

 برای همه همکاران عزیزم در شهرداری احترام فوق‌العاده زیادی قائلم و آرزو می‌کنم همواره موفق، پیروز و سربلند باشند .اصلاً نمی‌خواهم خودم را برتر از کسی بدانم و همه چیز را فردی محاسبه کنم.کار کردن در اداره ساماندهی مشاغل یک کار فوق‌العاده تخصصی محسوب می‌شود که موفقیت در آن حاصل تلاش دلسوزانه همه ارکان است .البته این را هم صادقانه می‌گویم کار کردن در این معاونت واقعاً کار هر کسی نیست .

 

 

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

سرای امید | سایت خبرهای خوب